دستهای مادر پُر از نوازش است. من با دستهای او همهی سرماها را از یاد میبرم. روزی مادر دستهایش را در رودی شست. رود نوازشهای دستهای او را گرفت و با خود برد. رود نوازشهای دست مادر را به چه کسی میدهد؟ وقتی ماه برق چشمهای اورا گرفت آن را به که میدهد؟ مادر صدایش را به نسیم بخشید. نسیم صدای مادر را برای چه میخواهد؟ خورشید و پرندهها با لبخند و مهربانیِ مادر چه نسبتی دارند؟ آیا با این بخششها چیزی هم از گرمای دستان مادر، برق چشمهای او و لبخند و مهربانیاش باقی میماند؟
کتاب مادر اثری لطیف، زیبا و شاعرانه در وصف مادرانگیست. نویسنده با نثری خیالانگیز نوازشهای دستان مادر، برق چشمهای او، زیبایی صدایش، مهربانیهای وجودش و حتی لبخند او را با عناصری از طبیعت در هم میآمیزد و توصیفاتی زیبا خلق میکند که احساسبرانگیز و تاثیرگذارند.
مخاطب هنگام خواندن این اثر در زیباییها و شگفتیهای طبیعت غرق میشود و درخشش ستارگان را در آسمان شب، آواز خوش پرندگان را در میان انبوه درختان، موجهای پرتلاطم دریا را زیر باران و نیز نور پرتلالو خورشید را در آسمان زیبا نشانههایی از وجود مادر میبیند.
خواندن این کتاب برای کودکان و بزرگترها لذتبخش و دلنشین است. این کتاب در ستایش مادر و توصیف وجود پُر از مهر اوست و قلب و دل را مالامال از عاطفه و شور و عشق میکند.